:: عکسهایم «علی‌شیمیایی» را محکوم کرد ولی ارشاد حاضر به چاپش نشد

احمد ناطقی عکاس پیشکسوت دوران دفاع مقدس که عکس‌های ارزشمندی از دوران جنگ تحمیلی ایران و عراق و به ویژه بمباران شیمیایی شهر حلبچه دارد، در گفت‌وگویی تفصیلی درباره مسائل و مشکلات عکاسی خبری در ایران و همچنین چگونگی عکاسی از فاجعه حلبچه و تأثیر آن در جهانی شدن این فاجعه هولناک قرن بیستم سخن گفته است که بخشی از این گفت‌وگو بر اساس اهمیت آن منتشر می‌شود و در روزهای آتی متن کامل این مصاحبه منتشر خواهد شد.

 

*با این عکسها می توانستیم کسانی را که می گویند ما بمب اتم داریم محکوم کنیم/کسی گوش نکرد

 

ناطقی در بخشی از این مصاحبه تفصیلی درباره انتشار عکس‌های فاجعه حلبچه در ایران و حمایت‌هایی که از آن صورت گرفته است می‌گوید: سال گذشته من نامه‌ای به آقای حسینی وزیر ارشاد کنونی نوشتم و از ایشان خواستم که با توجه به سالگرد فاجعه حلبچه می‌توان عکس‌های بمباران حلبچه را به صورت کتاب نفیسی منتشر کرد و در سراسر دنیا ارائه کرد که تمام دنیا بداند این عکس‌های مستند حاصل سلاح‌های شیمیایی آن‌ها بوده است. به خصوص امروز که تمام دنیا علیه ایران بسیج شده‌اند تا ما را به داشتن بمب و سلاح هسته‌ای محکوم کنند، می‌توانیم با انتشار این عکس‌ها نشان دهیم که بمب‌های شیمیایی آن‌ها علیه مردم بی‌گناه حلبچه و سردشت استفاده شد و منجر به این فاجعه مستند شده است. یعنی آن‌ها در این موضوع لبه پرتگاه ایستاده‌اند و کافی است ما آن‌ها را هل بدهیم که متأسفانه کسی حرف ما را نشنید.

 

*عکس‌هایی که در پرونده علی شیمیایی به آن استناد شد در ایران برای چاپش حمایت نشد

 

وی با اشاره به اهمیت این عکس‌های مستند ادامه می‌دهد: وقتی علی شیمیایی (عامل اصلی بمباران شیمیایی حلبچه) را می خواستند محاکمه و اعدام کنند، عکس‌های من از فاجعه حلبچه داخل پرونده‌اش بود که برای استناد به جنایات او استفاده شد، اما فکر کنید برای چاپ این کتاب در داخل ایران چه کسی از این کار مهم حمایت کرد؟

وی درباره نگاه دیگر کشورهای جهان نسبت به انتشار عکس‌های مستند از فاجعه حلبچه توضیح می‌دهد: الان تمام دنیا متفق القولند که اجازه ندهند سرو صدای این عکس‌ها و این کتاب دربیاید چون خودشان عامل این جنایات هستند و ما هم در این سوی دنیا که تحت فشار غرب قرار گرفته‌ایم، هیچ کمکی به انتشار این عکس‌ها نمی‌کنیم. من در جلسه‌ای با فعالان صلح آمریکا موضوع حلبچه را مطرح کردم اما آنها به دلیل سانسورهای عظیم رسانه ای تنها هاله‌ای کم رنگ از حلبچه در ذهنشان بود، تازه اینها افرادی بودند که برای صلح فعالیت می‌کنند.

 

*باید عکسهای حلبچه در اختیار افکار عمومی جهان قرار گیرد

 

این عکاس با تجربه ایرانی معتقد است که : می‌توان ده‌ها هزار کتاب و عکس‌های مستند از این فاجعه جهانی را چاپ کرد و در اختیار مردم جهان گذاشت تا به مردم دنیا بگوییم کسانی که ادعا می‌کنند ایران به دنبال بمب اتم است، خودشان  جنایات انگشت اتهام را به سوی ما نشانه رفته‌اند. ما در این زمینه به شدت کند ذهن جلو می رویم و  باهوش عمل نمی کنیم.

او در پاسخ به این سؤال که چرا فاجعه هولناک حلبچه به اندازه بمباران شیمیایی هیروشیما بعد جهانی نیافته است می‌گوید: یقینا حقایق هیروشیما هم سالها بعد منتشر شده است و این نتیجه سانسور قدرتمند رسانه‌های غربی و توانایی بی حد آنان در حمایت از قدرتهای استکباری است و این ما هستیم که باید از این فرصتها در رسوایی استکبار استفاده کنیم.

 

*برای مقابله با جنگ نرم کاری نکرده ایم

این عکاس دفاع مقدس با اشاره به جنگ نرم و تهاجم فرهنگی می‌گوید: به نظر من این هم شبیه همان موضوع جنگ نرم و تهاجم فرهنگی است که حضرت آقا خیلی وقت پیش فرموده بودند «این دهلی است که بعداً صدایش در می آید»، حالا صدایش درآمده است، خوب چه کسی صدای آن را شنید و برایش چه کرد؟ برای مقابله با جنگ نرم ما چه کرده‌ایم؟ یا منتظر وقوع حادثه و تهاجم می‌شویم و آن گاه ناگزیر به اعمال فشار و زور هستیم و یا موضوع را رها می‌کنیم به حال خودش تا باز هم آسیب پذیر باشیم.

 

*کسی از چاپ و انتشار عکسهای حلبچه حمایت نکرد

وی درباره تعداد کتاب‌هایی که از عکس‌های فاجعه حلبچه تاکنون منتشر شده است می‌گوید: ستاد تبلیعات جنگ در آن زمان یک کتاب چاپ کرد که چند قطعه عکس من از حلبچه هم در آن بود.

اما تنها کتاب کامل از مجموعه عکسهای من کتابی است به نام «صدای سکوت» که با همکاری و حمایت وزارت شهداء کردستان عراق و موزه حلبچه منتشر شده است، به جز موزه صلح تهران که تعدادی از این کتابها را خریداری کرد، متولیان فرهنگی از انتشار این کتاب هیچ استقبالی نکردند.