مرتضی شعبانی ۴۳ سال دارد و حدود ۲۵ سال است که در عرصه مستند سازی فعالیت می کند. از تصویر برداری برای مستندهای شهید آوینی گرفته تا ریاست موسسه روایت فتح و ساخت مستندهای ماندگار از او یک مرد فرهنگی پخته ساخته است.
ویژگی شعبانی نگاه و کارنامه او به جنگ نرم است. او معتقد است باید جهانی نگاه کنیم تا بتوانیم در این عرصه موفق باشیم. او دست اندرکار اصلی سه مستندی بوده که بطور مستقیم در حوزه جنگ نرم قرار می گیرد اما داستان تولید این مستند ها در سالهایی که دستگاههای مرتبط خود را مدعی حمایت از این طرح ها می دانند شنیدن دارد. در جایی حضورشان در کشور غریب توسط وزارت خارجه تکذیب می شود، در جایی برای بدست آوردن اطلاعات مجبور می شود ماهها بدود و در جایی مجبور است برای تولید کار از جیبش پول بگذارد و این سیر کار مستند ساز متعهدی است که می خواهد در حوزه جنگ نرم مستند بسازد.
گپ و گفت ما را با مرتضی شعبانی در زیر می خوانید:
*سه دلیل عدم حضور مستندسازان ما در عرصه جهانی
* سکته: در قرن حاضر و سالهای اخیر رخدادهای تاریخی مانند جنگ عراق، تحولات سوریه، بیداری اسلامی در خاورمیانه، هستهای شدن ایران، محاکمه و مرگ دیکتاتورها و دهها رخداد تاریخی دیگر توسط مستندسازان در حال ضبط وقایع است ولی در این میان چرا جای مستندسازان ایرانی خالی است به ویژه اینکه مستندهای ما می تواند مقابله با جنگ نرم باشد؟
شعبانی: به نظرم چند علت مهم وجود دارد. اول اینکه ما نیروی انسانی متناسب با این نوع جنگ را هیچوقت پرورش و آموزش ندادهایم.
در بخش تهدیدات نظامی که دشمنان برای ما درست کردهاند و ما همیشه در معرض تهاجم نظامی بودهایم، که نیروهای نظامی مانند سپاه و ارتش متناسب با همان تهدیدات، تجهیزات و امکانات خود را فراهم کردند که کارهای بسیار مطلوبی ارائه شده و مورد رضایت مقام معظم رهبری هم بوده است.
در بخش دیگر ما یک خلاء مهم در این زمینهها داریم و الان زمانی است که پول وجود دارد، زیرا مثلا من به عنوان یک مستندساز پیشنهادهای گوناگونی دارم و هیچکس هم نمیگوید که پول نداریم، همه جا پول و سرمایهگذار وجود دارد اما فیلمساز نداریم واقعا میگویم که این مشکل بسیار مهمی است.
شهید مطهری می گوید: درد یکی از نعمات مهم الهی است که به انسان داده شده است. همچنین مثالی میزنند که در زمان مشروطیت میگویند دو دسته مردم وجود داشتهاند یک سری طرفدار دیکتاتوری و یک سری طرفدار مشروطیت، از فردی سوال میکنند که شما طرفدار کدام یک از اینها هستی و آن شخص میگوید من عیالوار هستم، الان خیلیها عیالوار هستند. اگر در فلسطین اتفاقات زیادی میافتد و ما دردمان نمیآید این از بیدردی است اگر فیلمساز، مستندساز، هنرمند، شاعری در این زمینهها کار نمیکند به نظرم بخش زیادی از آن میتواند بیدردی باشد و اگر دردی وجود داشته باشد قطعا درباره این موضوعات کار خواهد شد.
موضوع بعدی که بیاهمیت نیست محدودیتهایی است که فیلمسازان و هنرمندان ایرانی دارند البته ممکن است در همین کشور نیز بشود کار کرد و من این مساله را به عنوان یکی از موارد نام میبرم، اما این صد در صد مانع نیست، در هر صورت دنیا، دنیای ارتباطات است و نیازی نیست که ما به آمریکا برویم و به فلان کشور برویم تا فیلم بسازیم، در آنجا نیز افرادی هستند که میتوانند کار ما را انجام دهند. ولی باید به این موانع نیز توجه داشت که ایرانی بحث ویزا و مشکلات میدانی را دارد و مشکل جدیای به شمار میرود.
فیلمساز ایرانی در فلسطین، اسرائیل و آمریکا و اروپا نمیتواند حضور پیدا کند و فیلم بسازد. اینها یکی از موانع هستند البته مانعی که صد درصد موجب خلل و عدم کار بشود نیست اما کار را آرام و مقداری پیچیده خواهد کرد در حقیقت این تحریمها یکی از مشکلات مستندسازان برای ساخت یک اثر است اما در درجه اول عدم وجود نیروی انسانی متناسب با این نوع جنگ و بعد هم بیدردی مانع است.
*مدیران سیما سریال را در اولویت می دانند
* سکته: چرا مستند سازان علاقمند و با انگیزه وارد صحنه نمی شوند؟
شعبانی: یکی از مشکلات بر سر راه مستندسازی این است که شبکههای ما با شبکههای متناسب با این ماموریتها ساخته نشدهاند، مستند محلی برای ارائه میخواهد، در سینما که امکان نمایش مستند وجود ندارد، قطعا محل ارائه مستند در شبکههای تلویزیونی است اما در نظر مدیران شبکههای تلویزیونی ما فیلم و سریال در درجه اول است. هدف آنها پر کردن اوقات فراغت مردم است و بر این باورند که مستند نمیتواند جایگزین شود. در حالی که بهترین برنامههای بیبیسی و الجزیره برنامههای مستند است و آنها برای پخش مستندهایشان برنامهریزی و تبلیغات میکنند.
*در ایران بعد از قرارداد دیگر با مستندساز کاری ندارند
*سکته: آیا در این راه حمایت سازمانها پشت سر مستند سازان بوده است؟
شعبانی: همچین سازمانی وجود ندارد، مثلا قراردادی میبندیم با وزارت ارشاد و یک بخشی از وزارت ارشاد که متولی همین امور است مثل مرکز گسترش یا هر جای دیگر، احساس وظیفه میکند و با توجه به احساس وظیفه شما که میخواهید درباره مصر مستندی تولید کنید، با شما قراردادی میبندند و طبق آن قرارداد به شما پول میدهند، بعد از آن چه کاری میکنند؟ هیچ کاری به جز پول دادن انجام نمیدهند، حتی سازمانهایی که در داخل هستند برای دادن کارت خبرنگاری به مستندسازان نیز ابا میکنند.
من برای مستندسازی در مصر به کارت خبرنگاری احتیاج دارم اما این کارت داده نمیشود و غیر از این کارت چه کسی برای شما تلاش میکند؟ و یا چه کسی از شما حمایت جدی میکند، اگر شما به وزارت خارجه بروید فکر میکنید وزارت خارجه از شما حمایت میکند؟
تلویزیون نیز میگوید ما حمایت میکنیم اما حمایت آنان در حد پول دادن است که پول را میدهند و میگویند حالا بروید و بسازید و به فرض اینکه اگر پول درست و حسابی به مستندسازان داده شود هیچ سیستمی برای حمایت این هنرمندان وجود ندارد. به همین دلیل بخش زیادی از انرژی هنرمندان را کارهایی میگیرد که برعهده خود آنان نیست مانند گرفتن ویزا و کارهایی اینچنین.
*وقتی روز انتخابات در کشور خبرنگار خارجی حضور دارد این یعنی حمایت همه جانبه از خبرنگار
* سکته: حمایت از مستندسازان در سایر کشورها چگونه است؟
شعبانی: وقتی شما میبینید که مثلا انتخاباتی قرار است در مصر اتفاق بیافتد و فردای آن روز خبرنگار بیبیسی آنجا حضور دارد تا فیلم بسازد به چه معنی است؟
فکر می کنم این معنی را دارد که قطعا بدون پشتیبانی نبوده است، قطعا سازمان بزرگی وجود دارد که هنرمند را پشتیبانی میکند تا یک تیم به کشور موردنظر برای مستندسازی بفرستد. در حالی که ما اینگونه نیستیم، نه وزارت ارشاد و نه هیچ جای دیگر چنین کاری انجام نمیدهد و اگر تلویزیون بخواهد با سیستم خود این کار را انجام دهد حتما از زمان اتفاق موردنظر گذشته است.
در ایران اگر سیستمی هم وجود داشته باشد باعث معطلی مستند ساز می شود. روال آنقدر دست و پاگیر است و زمان را میکشد که هنرمند سفر نمیرود زیرا انگیزهای برای رفتنش باقی نمیماند.ضمن اینکه مگر یک فیلمساز چقدر برایش پول خواهد ماند که فقط دو ماه خود را صرف گرفتن ویزا کند؟
* آقا درباره جنگ نرم حرف میزنند آن وقت ما درباره جنگ نرم کتاب چاپ میکنیم!
* سکته: آیا در مباحثی مثل جنگ نرم طرحهایی که چه برای ساخت مستند و چه در قالبهای دیگر ارائه میشود در خور توجه هست؟
شعبانی: وقتی بحث جنگ نرم پیش میآید و یا بحث نامگذاری سالهای مختلف پیش میآید، باید به یک مساله توجه کرد و آن هم اینکه اگر مثلا سال جهاد اقتصادی است و ما این نام را گوشه تلویزیون حک میکنیم اما تبلیغات سامسونگ را انجام میدهیم بسیار اشتباه است. این موارد زیاد است مثلا حضرت آقا درباره جنگ نرم حرف میزنند آن وقت ما درباره جنگ نرم کتاب چاپ میکنیم! در حالی که ما باید بیاییم بررسی کنیم که این جنگ نرم چیست و برای آن فعالیت کرد. باید بدانیم خاکریز جنگ نرم کجاست و دشمن کیست؟
*تابحال ایده خوبی از سوی دستگاههای مسئول ندیدم
* سکته: شما خودتان هنرند و مستندساز هستید، تا به حال شده از جایی یک ایده خوب به شما پیشنهاد شود ؟
شعبانی: نه من سراغ ندارم که چنین اتفاقی افتاده باشد. ضمن اینکه سیستم هایی که برای حمایت از این کارها ایجاد می شوند باید به این مساله توجه داشته باشند که خیلی از فیلمسازان و مستندسازان ما خوب دور و اطراف خود را نمیشناسند، ممکن است مستندساز حوزه را به خوبی نشناسد یک جایی باید وجود داشته باشد که به آن اطلاعات بدهد.
*نگاه ما جهانی نیست
*سکته: برای مقابله با جنگ نرم و انجام تهاجم نرم به نظر می رسد دستگاهها و هنرمندان ما باید یک نگاه جهانی داشته باشند. آیا این نگاه وجود دارد؟
شعبانی: به صورت واضح و مشخص فیلمهای ما فقط به درد خودمان میخورد و جهانی نیست.
مردم دنیا بجز برخی سیاستمداران و نخبگانشان راجع به داخل کشور ما چیزی نمی دانند و اتفاقا همین سیاستمداران به دلیل شناخت خوبشان از ما در حال مقابله با ما هستند. ما برای توده مردم دنیا نمیتوانیم حرف بزنیم زیرا آنها را نمیشناسیم و آنها نیز هیچ چیزی از ما نمیدانند.
مثلا وقتی یک فیلم ایرانی در خارج نمایش داده شده بود تماشاگران با تعجب پرسیده بودند که مگر در ایران ماشین لباسشویی وجود دارد؟! آنقدر درباره ما بد حرف زدند و آنقدر بد تصور کردند و ما را بد نشان دادند که آنها تعجب میکنند که ایران ماشین لباسشویی دارد؟
به نظر من وظیفه همه ما است که در این باره حرف بزنیم. تا ایران را فقط با موشک شهاب ۳ و انرژی هستهای نشناسند خیلی مسائل مهم دیگری داریم که باید به آن توجه شود مانند اینکه مثلا زنان ۶۰ درصد ظرفیت دانشگاههای کشور را در اختیار دارند، جایگاه علمی مناسبی دارند و حجاب برای آنها محدودیت ندارد.
* سکته: شبکههایی مثل العالم و پرستیوی چقدر موثر بودهاند؟
شعبانی: اینها سیاسی هستند و در زمینه خبر به اندازه خودشان بسیار فعال بودهاند. هر کسی که حرفهایتر عمل کند بیننده بیشتری پیدا میکند و بیشتر تاثیرگذار خواهد بود.
*هیچ کس به ما نگفت درباره ندا آقاسلطان مستند بسازید
* سکته: شما دست اندر کار اصلی دو مستند حمزه و تقاطع ذرباره قتل ندا آقا سلطان بودید که به نوعی با جنگ نرم مرتبط بود. آیا در ساخت این دو مستند حمایت شدید؟
شعبانی: در هر دو مورد سیستمی نبود که به ما بگوید مثلا درباره آقاسلطان کار کنید بلکه ما خودمان به سراغ این سوژه رفتیم و کار کردیم و این مساله عجیبی است که در سیستم هایی که وجود دارد کسی به این موارد توجهی نمی کند و پاسخی به آن نمی داد.
البته این کارها سختیهای خاص خودش را دارد، تقاطع که درباره ندا آقاسلطان هست بسیار سخت بود. ساخت این مستند قریب به ۹ ماه مداوم طول کشید. وقتی شما میخواهید چنین کاری انجام دهید سر و کارتان با سیستمهای امنیتی میافتد و شما برای گرفتن مجوز، فیلم، اطلاعات و غیره باید تلاش کنید. به دست آوردن یک سری از اطلاعات بسیار سخت است و اینگونه نیست که همه بتوانند به راحتی درباره آن حرف بزنند و به شما به راحتی اطلاعات بدهند. البته زمانی که بتوان اعتمادشان را جلب کرد، میتوان کار را به درستی انجام داد.
*در ساخت مستند آقاسلطان هیچ کس از ما حمایت نکرد
کاری مانند تقاطع شما با سازمانهای امنیتی درگیر هستید، مثلا کلانتری باید حضور داشته باشد، باید با جاهای مختلف هماهنگ شود. ولی با این حال سیستمی وجود ندارد که در این مسیر به شما کمک کند.
این اثر ۹ ماه زمان برد که یک بخش آن طبیعی بود و بخش دیگر آن غیرطبیعی بود و به نظر من باید در ۴ ماه جمع میشد، تدوین کار سخت بود و تولید هم میتوانست دو ماهه جمع شود.
از آنطرف در این کار هر کسی حاضر نبود نریشن بگوید، دوبله کند و… زیرا کار حساس بود و هر کسی که این کار را انجام میداد در برخی محافل هنری طرد میشد یا مثلا اگر می خواست از کشور خارج شود مشکل پیدا میکرد ضمن اینکه هم اینطرف و هم آنطرف به ایراد می گرفتند که چرا این سوژه را ساختید.
*با مستند تقاطع به برخی ابهامات درباره مرگ آقا سلطان پاسخ دادیم
* سکته: بازخوردهای این فیلم مستند چه بود؟
شعبانی: بازخوردی که ما گرفتیم این بود که این مستند برای آدم های بیرون از مرز و آدمهای داخلی که در این باره برایشان سوال پیش آمده قانع کننده بود و قانع شدند که این آدم فردی نبوده است که نظام بخواهد او را ترور کند. اصلا شخصیت خاصی نداشته است. تا قبل از فیلم برخی ها فکر میکردند که مثلا نظام در قتل او دست داشته اما وقتی بررسی شد و همه متوجه شدند که او شخصیت خاصی نداشته و آدم بسیار معمولی بوده است، چه نیازی بوده است که نظام بخواهد او را بکشد؟ وقتی این سوالات مطرح میشود خیلی از افکار عمومی به این نتیجه میرسد که راست است و دلیلی ندارد که فرد معمولی را بکشند.
*در مستند حمزه هم بار اصلی بر دوش خودم بود
سکته: در مستند حمزه چطور؟
شعبانی: در این باره هم کسی به کمک ما نیامد و فقط یک جایی کمک بسیار مختصری کرد. بار اصلی هزینه های این فیلم بر دوش خودم بود.
*شبکه الجزیره در زندان اسراییل با مجری عملیات استشهادی مصاحبه می کند ما در ایران با متهم در زندان خودمان نمی توانیم مصاحبه کنیم
* سکته: آیا باز هم حاضرید مستندهایی به اینگونه درباره افراد خاص دیگری بسازید؟
شعبانی: کار آسانی نیست. روند تولید این مستندها کار سادهای نیست مستندهایی که با سیستم امنیتی ما تداخل پیدا میکند بسیار سخت است. وقتی میخواهید به سراغ این سوژهها بروید سخت است .مثلا شبکه الجزیره فیلمساز خود را میفرستد تا با یک بازداشت شده عملیات استشهادی در زندانهای اسرائیل مصاحبه میکند اما ما با اینکه، آدمی در اختیار خودمان هست نیز نمیتوانیم صحبت کنیم؛ این عجیب نیست؟
* سکته: آیا تلویزیون سفارش مستند ندا آقا سلطان را داده بود؟
شعبانی: خیر تلویزیون اصلا توان این کار را نداشت. در ضمن دسترسی مستند سازهای ما با مدیران ارشد وجود ندارد.بهتر است بگوییم که بدنه در برخی سوژه ها تصمیم گیرنده نیست و باید از مدیران ارشد اجازه آن را گرفت اما مستندسازان به مدیران ارشد و به افراد بالایی دسترسی ندارد. و اگر دسترسی پیدا کنند کارش بیشتر راه می افتد. فیلمسازان دیگر به راحتی می توانند با مدیران ارشد دسترسی پیدا کنند اما مستند سازان اینگونه نیستند.
*در زمان ساخت مستند ادواردو در ایتالیا بازداشت شدیم/سفارت ایران وجود ما را تکذیب کرد!
* سکته: شما جزو تیم مستند «ادواردو» هم بودید که این مستند به نوعی یک مستند تهاجمی در حوزه جنگ نرم محسوب می شود. درباره تولید این کار هم بگویید.
شعبانی: درباره این مستند خاطرات زیادی از عدم همراهی مسئولین با این مدل کارها وجود دارد. زمانی که برای تولید مستند«ادواردو آنیلی» در ایتالیا مشغول بودیم ما را دستگیر کردند و هیچ کس نبود که به داد ما برسد. ما ۴۸ ساعت در زندان بودیم و سفارت هیچ کاری نکرد که هیچ حضور ما را هم تکذیب کرد! ماه مبارک رمضان بود و فکر میکنم شب احیای دوم بود که در زندان بودیم.
*سکته: شاید سفارت واقعا از وجود شما مطلع نبود؟
شعبانی: راهنمای ما رایزن سابق بود و ما اولا به سفارت اعلام کرده بودیم و ثانیا در مراسم های ماه مبارک رمضان در سفارت شرکت کرده بودیم و آنها کاملا از این ماجرا اطلاع داشتند.
*یکی از مسئولان سفارت ایران در واتیکان می گفت سراغ این سوژه نروید برای ما دردسر دارد
یا وقتی یکی از مسئولان سفارت ایران در واتیکان فهمید ما چنین کاری را میخواهیم انجام دهیم توصیه کرد که این کار را انجام ندهید چون دردسر دارد!
به یاد دارم که بعد از ساخت مستند شهید «ادواردو آنیلی» یکی از مدیرانی تلویزیونی به موسسه آمد و بعد از بازدید بدون آنکه بداند این مستند را خودمان ساختهایم، در حال توصیه به ما برای ساخت چنین مستندهایی بود و من از ایشان پرسدم شما میدانید چه کسی این مستند را ساخته است گفت نه؟ گفتم شما میدانید که این تیم چه دردسرهایی برای ساخت این مستند کشیدهاند؟ گفت نه، به همین دلیل است که میگویم ما هیچ تیم و یا سیستمی برای حمایت از هنرمندان برای تولید این کارها نداریم.
*برای مستند ادواردو هم از جایی حمایت نشدیم
* سکته: برای مستند شهید «ادواردو آنیلی» جایی از شما حمایت نکرد؟
شعبانی: در مستند اردواردو هیچ جایی از ما حمایت نکرد و تنها سازمان تبلیغات اسلامی مختصر حمایتی کردند ضمن اینکه ما در این کار مشکلات مالی نیز داشتیم.
*هنوز هم مثل همان سالها از مستندساز حمایت نمی شود
* سکته: این مستندها مربوط به ۱۱ سال پیش است. بالاخره امروز به جنگ نرم توجه بیشتری می شود. درست است؟
شعبانی: فکر نمیکنم تغییری کرده باشد چون مشکلاتی که برای شما نام بردم برای همین چند سال اخیر هم بوده و اصل ماجرا همان است که بود. البته باید دوطرفه به این ماجرا نگاه کرد چون ممکن است افرادی هم از این طرف یعنی مستند سازان کار خوبی ارائه نکرده باشند در حالی که به آنها اعتماد شده است و این افراد سابقه دیگران را نیز خراب کرده باشند.
* سکته: گاهی عنوان می شود در این موارد عمدی وجود دارد و برای بچه هایی که این در این عرصه کار می کنند سنگ اندازی می شود. نظر شما چیست؟
شعبانی: نه به نظر من عمدی در کار نیست و من ندیدم که آدم مغرضی وجود داشته باشد که نخواهد این اتفاق بیافتد اما سیستم تلویزیون خیلی وقتها اعتماد نمیکند. البته اگر مستندساز قدری را بشناسند که کارهای زیادی دارد، ممکن است حمایت کنند اما آنقدر کارها طولانی خواهد شد که مستندساز از خیر آن میگذرد.
* سکته: این موارد در خصوص سازمانهایی که خودشان درخواست مستندسازی میدهند چگونه است؟
شعبانی: سازمانهایی هستند که قرار است از فیلمسازی حمایت کنند اما چیزهای خارج از عرفی از فیلمساز میخواهند که کار را برای فیلمساز سخت میکنند و فیلمسازی عطایش را به لقایش میبخشد.
مثلا شما میخواهید درباره زنان فیلم بسازید و باید بروید یه جایی طرح را ارائه کنید و بعد از ارائه متوجه میشوید که خیلی از دوستان نه طرح را میشناسند و نه حتی مستند را و خودشان مانع میشوند تا بتوان کاری برای این سازمان انجام داد.
*سکته: با تشکر از وقتی که به ما دادید.
شعبانی: من هم از شما ممنونم.