:: مجید مظفری: نمی‌‌گذارم دخترم بازیگر سینما شود
368188_PhotoA

* شاید یکی از دلایل فساد در سینما، خود ما باشیم

 آقای مظفری با توجه به صحبت‌های برخی بازیگران در مورد فساد در سینمای ایران، به ویژه در عرصه بازیگری و البته اظهارات پیشین شخص شما، در مورد این موضوع کمی توضیح بفرمایید.

مظفری: این صحبت‌ها سال‌هاست که گفته می‌شود، الان سال ۹۱ است و من برای اولین بار در سال ۷۵ جمله‌ای با عنوان «نابازیگر» مطرح کردم و گفتم این‌ها مانکن‌های سینما هستند، به نظرم این‌گونه تلفنی حرف زدن تأثیری ندارد، من بارها گفتم در این مجلات ننویسید فلان هنرمند را گرفتند، فلان هنرپیشه فساد اخلاقی دارد و… بارها گفتم که این کارها را نکنید. خانواده سینما، خانواده فرهنگی و نجیبی است. پشت سر این خانواده، پشت سر این سینما، فیلم‌هایی است از دهه‌ ۴۰ تا ۷۰، ‌حالا با چنین خانواده‌ای این طور برخورد کردن درست نیست. شاید یکی از دلایلی که در سینما فساد پیش می‌آید، خود ما هستیم.

‌* کجا رفت سینمایی که سر تا پایش نجابت بود/ ما سکانس رختخواب نداشتیم

 درباره این که می‌فرمایید ما هنرمندان مقصریم، ‌کمی بیشتر توضیح دهید، چگونه هنرمندان باعث این وضعیت شدند؟

مظفری: ما تن به خیلی از کارها دادیم، البته این صحبت من به صورت کلی است. ما اول باید ببینیم‌ که چرا وضعیت سینما به این روز افتاده است. در سینمایی که ‌دهه ۶۰ و نیمه دهه ۷۰ ‌فیلم‌هایی چون «ناخدا خورشید»، «جنگ نفت‌کش‌ها»، «سرب» و … در آن ساخته می‌شود، چه اتفاقی افتاده که فیلم‌های دم دستی که در فرهنگ ما نیست ‌و دیالوگ‌های دون شأن سینمای ما را دارد، تولید می‌شود.

من با خانم بایگان ۳ فیلم بازی کردم و فیلم چهارم به من گفتند که بازی نکن، تو داری زوج هنری به وجود می‌آوری! به هنرپیشه مرد می‌گفتند جلوی دوربین زیاد در چشم هنرپیشه زن نگاه نکن، کجا رفت این حرف‌ها؟ این حرف‌ها فقط برای دوران ما بود؟ ‌الان فیلم‌هایی ساخته شده است که من حتی تصور ساخته شدن آن‌ها را هم نداشتم، ما در فیلم‌ها، سکانس رختخواب نشان نمی‌دادیم و الان یک مرد و یک زن در یک رختخواب مثل یک تخت فنری بالا و پایین می‌پرند! کجا رفت آن سینمای پاک و معصوم؟ ‌کجا رفت سینمایی که سر تا پایش نجابت بود؟

باید چند نفر بزرگ‌تر و صاحب‌نظر بنشینیم و بحث کنیم، ‌وقتی فردی مثل آقای سلحشور شمشیر را از رو می‌بندد و می‌گویند «سینمای ایران فاحشه‌خانه است» پس باید یا این حرف را قبول کنیم یا آن حرف را، و در این میان یک کاری انجام دهیم. ما برای این بنده خدا شمشیر از رو می‌بندیم که چرا این حرف را زدی و از طرف دیگر خودمان هم این حرف‌ها را می‌زنیم.

 به هر حال آقای مظفری قبول دارید که چنین موضوعاتی در سینمای ایران وجود دارد؟

مظفری: من رو‌راست به شما می‌گویم، ‌وقتی موج چشم آبی‌ها و شباهت برخی هنرپیشه‌ها به آرتیست‌های قدیمی شروع شد و مانکن‌ها به سینما آمدند، باید فاتحه این سینما را خواند، دختر من کلاس بازیگری رفته و کنار من بزرگ شده، به اندازه موهای سرش هم سر صحنه فیلمبرداری آمده است، سر کلاس‌های آقای سمندریان هم بوده، آقای سمندریان هم بارها به من گفته این دختر حیف است، چرا آن را نمی‌فرستی برود خارج درس بازیگری بخواند، اما من فکر می‌کنم که به فرض اینکه من همه این کارها را انجام دهم و دخترم را به خارج بفرستم که درس بخواند و بعد به ایران بیاید، اما بعد در کدام سینما کار کند؟!

* نمی‌گذارم دختر خودم به سینما بیاید

 یعنی شما سینما را حریم امن برای ورود نمی‌دانید؟

مظفری: بله، همین طور است، من دختر خودم را نمی‌گذارم به سینما بیاید، برای اینکه یک زمانی در خانواده‌ها در سینما حضور داشتن افتخار بود، بازیگر بودن افرادی چون فرامرز قریبیان، فاطمه معتمدآریا، خسرو شکیبایی، ایرج راد و … افتخار بود، اما الان در خانواده‌ها این طوری نیست، من بارها گفتم که اگر خانمی وارد سینما شود و دو فیلم بازی کند و برود، همین چند بازی کارنامه بدی در زندگی آینده آن خانم می‌شود.

 چرا بازی در چند فیلم روی آینده یک خانم می‌تواند اثر بد داشته باشد؟

مظفری: سینما محیطش بسیار بد شده است، من نمی‌دانم چرا این مصاحبه را می‌کنم؟ من این حرف‌ها را بزنم یا نزنم به جایی از سینما برنمی‌خورد.

شما می‌دانید من چند سال است که در فیلم سینمایی بازی نمی‌کنم؟ من از فیلم «سگ‌کشی» (بهرام بیضایی) به این طرف – جز در دو فیلم وقتی همه خوابیم و تقاطع – کلاً سینما کنار را گذاشتم، چه اتفاقی افتاد؟ چرا کسی نپرسید که آقا چرا نیستید؟ من راجع‌به کدام سینما حرف بزنم؟ وقتی مانکن‌های چشم‌آبی می‌آیند و بدون کوچک‌ترین هنر، درای جایگاه می‌شوند دیگر جایی برای امثال ما نیست، این در حالی است که سینمای دنیا سینمای میان‌سال است، اما در کشور ما عمر بازیگری بسیار کوتاه است، وقتی بازیگری به سن ۵۰ سالگی برسد باید برود و گوشه خانه بنشیند.