در کشور ما سوژههای بکر بسیاری وجود دارد که میتوان در مورد آنها برنامه ساخت که یکی از بهترین روشهای ارائه این برنامهها به صورت فیلم مستند است.
در همین راستا رسانه ملی برای شبکههای خود در چارت سازمانی، گروه مستندسازی تعریف کرد و مرکز مستندسازی سیما نیز در اواسط دهه ۸۰ تأسیس شد، اما فعالیت چند ساله این مرکز در مردادماه سال ۸۷ با دستور مستقیم عزتالله ضرغامی – رئیس سازمان صدا و سیما – مبنی بر انحلال به کار خود پایان داد و باز هم مستندسازی تنها به گروههای مختص این حوزه در شبکههای مختلف سیما محدود شد.
اما بالاخره این عدم تمرکز و سرگردانی سینمای مستند در شبکهها، ۱۴ مهر سال بعد با راهاندازی رسمی فرستنده دیجیتال تلویزیونی در تهران تمام شد و شبکه مستند سیما پخش آزمایشی خود را شروع کرد و سرانجام در روزهای آخر سال ۸۹ به طور رسمی افتتاح شد.
از همان آغاز نیز بنای اصلی شبکه مستند سیما بر روی تولید آثار مستند گذاشته شد و این شبکه تخصصی با هدف متمرکز کردن تولیدات مستند و حمایت از مستندسازان فعالیت خود را ادامه داد.
اما هماکنون پس از گذشت ۱۴ ماه از آغاز رسمی فعالیت این شبکه، شاهد پخش مستندهای آرشیوی شبکههای مختلف سیما از این شبکه هستیم و تا به حال کمتر مستندهای تولیدی از این شبکه پخش شده است.
البته کار به همین جا ختم نمیشود و به نظر میرسد ظرف استفاده از مستندهای آرشیوی و البته تکراری سیما لبریز شده و به تازگی نیز شبکه مستند برای پر کردن آنتن خود به پخش برنامههای ورزشی روی آورده است؛ نمونه بارز آن پخش برنامه «دنیای فوتبال» حدود ساعت ۲۱:۳۰ شب گذشته بود که فوتبال سری آ ایتالیا را پخش میکرد. البته این اقدام تنها مربوط به شب گذشته نبود و در گذشته هم این برنامهها به وفور پخش میشد.
اینجا این سوال پیش میآید که آیا ظرفیت شبکه تخصصی به نام مستند در همین اندازه است؟ آیا مخاطبان سیما نباید همانگونه که پای مستندهایی چون مکث، شوک، انسان و طبیعت، مستند-مسابقه سرزمین دانایی (مستندهای تلویزیونی) و بسیاری از مستندهای سینمایی فاخر دیگر مینشیند، راغب به وقت گذاشتن برای شبکه مستند باشد؟ آیا برای جذب مخاطب، فوتبال تنها گزینه باقیمانده برنامهریزان شبکه مستند است؟